سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های نوشته نشده

حالتی نا معلوم !

    نظر

فردا جمعه ... دیگه خیلی مصخره است به یاد روزهایی که با شنیدن اسم دعای فرج گروهی گریه می کردن و ناله اش برای غریبی امام زمانشون عج بالا می رفت حرف بزنم . یا از دعای ندبه و زیارتهای ال یاسین . اما فقط یه سوال من نمی دونم که این دعای ندبه با این خط در میونی که می رفتم و یا زیارت های ال یاسین رو با چی عوض کردم . که این قدر بد شدم .  فردا جمعه . الهم عجل لولیک الفرج ...

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1. ادم ها توی یه جاهایی می شینن و یه حساب سر انگتی می کنن و بالا و پاینن زیاد می پرن برای اینکه به انجایی که الان هستن برسن . من خودم دوسال پیش التماس موقعیت الانم رو می کردم. که توی یه شرکت مناسب باشم. بیمه باشم. یه کار فنی هم نسبتا داشته باشم. وقتی هم همهی اینها جور بود ادامه تحصیل بدم. اما خب الان یه کار نسبتا بزرگ انجام دادم .توییه شرکت هستم دارم کار فنی هم انجام میدم . بیمه هستم . شرایط برای ادامه تحصیلم هم جور شده و مشغول تحصیل هم هستم. اما نمی دونم که این وسط من دنبال چی هستم. خدایا من الان شکر می کنم موقعیت الانم رو فقط نمی دونم که چی ته دلم من رو راضی نمی کنه. می خیلی تلاش کردم که به اینجا برسم. خیلی شرایط سختی رو پشت سر گذاشتم اما یه حسی بهم میگه که تلاشت اونقدر کم بوده که تو به اینجا رسونده که اگه بیشتر بود خیلی می تونستی جلو تر باشی. تو الان یه کسی هستی که عقب افتادی از جریان بازی .

2.خیلی می ترسم که این حسم نا شکری باشه . چون فکرم اینه که اگه راضی بودن بود از شرایط الانم یه جوری دیگه نگاه می کردم .اما خب به هر حال من همون اندازه که انجام کار بزرگ رو دیوانه وار دوست دارم اونقدر که اصلا انرژی برای انجامش کم نمیارم . اما خب همون اندازه هم دوست دارم که به اخر همه چیز برسم. (اما نمی دونم که چرا برای بندگی همچین چیزی رو نمی خوام)

3. هر هر صورت کاشی بتونم خودم رو درست بکنم .بفهمم که چی خوبه چی بده الان کجا راهم و چرا بادی دوست داشته باشم الان رو و چرا نباید دوست داشته باشم الان رو .