سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های نوشته نشده

خاطرات یک مشهدی از شله(shole)

    نظر

الهم عجل لولیک الفرج

--------------------------------------------------------------------------------

1 . خب هر منطقه ای تقریبا در ایام سوگواری برای خودش یه سری غذاهایی داره که جدا از لذیذ بودنشون بیشتر برای مردم همون منطقه دلچسبن. و خب مسلما برای مردم مشهد هم شله از جایگاه ویژه برخوردار است .

2. سیستم غذا دادن و غذا خوردن مراسم عزاداری در مشهد به خاطر زیاد بودن هیات های عزاداری و همینطور تنوع فرهنگی اونها به دلیل اینکه تقریبا از بیشتر شهرهای ایران در مشهد حسینیه دارن یه مقداری متفاوت تر از جاهای دیگه است.

3. یکی از این تفاوت ها در تعدد و تنوع غذاهایی که در این ایام می پزن همینطور در نحوه ی ارایه به مردم. چون اینجا مثل شهر هایی که حداقل من ازش اطلاع دارن نه حسینیه مرکزی دارن و نه همینطور که هرکی خواست راحت بیاد داخل و پذیرایی بشه. این داستانش یه مقداری طولانی و مفصل که اینجا جاش نیست توضیح داده بشه فقط این مقدمه ها برای اینه که بگم غذای محبوب مردم مشهد در این ایام شله است. که البته بسیار پر هزینه و زحمت تهیه می شه.

4. متاسفانه بعضی از این هیات هایی هم که میخوان به عنوان پذیرایی ویژه به ملت شله بدن اونقدر پدر ملت رو تو عزارداری در میارن و جوگیر میشن که خیلی وقتها مجبور می شی بیخیال بشی. با این ها وقتی می بینی که بدون اینکه انتظار داشته باشی بهت شله ای برسه خیلی برات از قبل لذیذ تر می شه.

5. امروز من و امیر و جواد داشتیم میرفتیم پیاده حرم به میدون شهدا که رسیدیم به اقایی امد جلوی ما گفت که اگه شله می خواین برین تو این کوچه اونجا دارن می دن زیاد هم هست خلوت هم هست. ما سه تا هم رفتیم خوردیم. امروز عصر هم که پسر عمو و دختر عمو امدن خونمون موقعی که در رو باز کردم دیدم که یکی از همسایه ها صدا کرد رفتم جلو و دیدم که شله نزری می ده ماهم رفتیم گرفیتم و همه باهم خوردیم.

6. روز عاشورا پدر امیر شله می ده. هرسال می دادن به اشپزخونه اما امسال دادن به خیریه اونا هم گفتن که نیرو بیارید برای کمک امیر بهم گفت من هم قبول کردم دوتایی رفتیم خیریه از چهار صبح تا 11 صبح اونجا بودیم هم گوشت خورد کردیم هم شله رو مدام هم می زدیم که ته نگیره کلا پدرمون در امد تا درست شد اما خب خیلی شیرین بود و خیلی چسبید. ظهرش هم که دیگ ها خالی شدن دوباره برگشتیم اشپزخونه و اونها رو شستیم.

7. چند سال پیش من جای دایی ها کار می کردم یه روز تو همین ایام تنها در مغازه بودم و نتونستم که غذای خاصی برای نهار تهیه کنم که تصمیم گرفتم بعد تخم مرغ بخورم همین که نون خریدم با تخم مرغ همسایه داییم من رو صدا کرد و گفت که بیا این شله برای توست. گفتم جریان چیه که بهم توضیح داد.

8 امسال تو شهری که ماموریت بودم مردم اونجا مدام از حلیم خوردن حرف می زدن و اینکه هر شب حلیم می خوریم اما از اونجایی که واقعا زود می دادن به من چیزی نمی رسید. خب من هم اونحا واقعا حوس شله کردم. شب تاسوعا که مشهد بودم رفتم هیات خودمون طبق برنامه زمانی هرسال اون شب با پلو مرغ می دادن که نمی دونم چرا شله دادن اما من اینقدر که به من چسبید دیگه من کاری به مزه اش نداشتم.

9. حدود 8- 9سال قبل. ظهرای عاشورا یکی از دوستای داییم که کارخونه داره شله می ده الان هم هنوز میده من هم با داییم اونجا می رفتم اما اون سال مهمون بیشتر از حد معمول امده بود و ما هم طبق هرسال کمک می کردیم. اما اون سال وقتی که اقایون تموم شد از من خواستم که قسمت خانوم ها رو هم پذیرایی کنم(البته فقط ظرفای غذا رو تا دم قست خانوم ها می بردم بقیش رو خودشون انجام می دادن) بعد از تموم شدن پذیرایی وقت غذا خوردن سرپایی ها متوجه شدیم غذایی که برای ما کنار گذاشته شده بود به علت نا معلومی نیست و ما موندیم با نون پنیرهای سر سفره نهار خوردیم و شله ای هم بما نرسید.

**.اینا فقط خاطره هستن. هرکسی هم ممکن که تو شهر خودش هم چین چیزایی داشته باشه اما خب من خواستم که برای یادگاری داشته باشم.

***.برای غذای ائمه همه سوری هستن.

****. می گن که اگه خواستی مشهدی رو شکنجه کنی ببن به تیر برق و بهش بگو که کوچه کناری دارن شله می دن.

+مجله عزیز پارسی بلاگ از اینکه مطلب من رو در مجله منتشر کردید سپاس گزارم، اما می شه به این سوال من که چرا در قسمت دیگر پایگاه ها اوردید و لینک مطلب هم ادرس این وبلاگم هست و منوی کاربری من هیچ اشاره ای نشده که این مطلب در مجله منتشر شده          پاسخ بدید.