تکنسین ها هم کتاب می خوانند...
الهم عجل لولیک الفرج.....
1. خب اوایل تابستون به خاطر حرفای یه دوستی که تو وبلاگش نوشته بود تصمیم گرفتم که من هم برم کناب خونی رو بلاخره شروع کنم برا شروع هم 4 تا متاب خریدم که 3تاش از مرحوم نادر ابراهیمی بود و چه قلم بی نظیری داره...
2.هنور اولش هستم و دستم نیامده که باید چه حوری کتابای خوب رو تشخیث بدم اما مثل وقتی که فیلم باز شده بودم که ار تبلیغاتش می فهمیدم چثدر خوبه حالا هم شروع کردم به خریدن نمی دونم که خوندن چهار تا کتاب برا تابستون با توجه به وقت کمه کم و همین طور اینکه تازه کارم خوبه یا نه اینا برای وارد بازی شدن حواب میده یا نه ...
3. دیروز کتاب یک عاشقانه ی آبرام مرحوم ابراهیمی رو گرفتم مسلما خوب امید وارم که کسی انتظار نداشته باشه مه من تمومش کرده باشم تا الان که می دونم کتاب باز بودم می خوندمش اما خب جالا که فعلا بیشار برای وقتای بیکاریمه و روزایی که نا امید نباشم...الان هم که دنبال کتاب ابن مشغله می گردم.... و همینطور نمی دونم اسم کتابهایی رو که شنبدم حالا برا خوندن خوبه یا نه....
4. اینا شاید مقدمه ای باشه برای اینکه تا حالا دفت کردیم و انگار یه جورایی هم قبول کردیم که اونهایی که تکنسین های فنی هستن دیگه اهالی این زمین نیستن و فقط به جر در مواردی که مشغول تعمیر وسایل ملت هستن در روزی زمین زندگی می کنند.
5. و این قدر که تکرار شد تکنیسن ها هم این رو قبول کردن و دیگر کتابی نمی خونن و اصلا اونها هم تمام خستگی هاش فکر می کنه که باید استراحت کند با خواب با بیرون رفتن از خونه با دوستان و با....
6. من شروع کردم به اینکار که کتاب بخونم چون بیشتر خواستم که ثابت کنم حداقل به خودم که بلاخره یکی باید این شرایط رو عوض کنه...
7. تکنسبن ها هم کتاب می خونن هم فیس بوک دارن هم مسجنرشان بازه هم میل بازی می کنن هم از اینترنت گوش ها یشان استفاده می کنن هم کلاس زبان می رن مدتهاست که دیگر فیلم های اکشن نمی بینن هم مطالب تخصصی از اینترنت دانلود می کنن و هم ...
8. مدتهاست که فهمیدم تکنسین ها از نظر ملت در یه سیاره دیگه زندگی می کنن سیاره ای پر از روغن پر از پیچ پر از ....
**.می دونم که انگار یه مقدار پرت شدم اما مدتهاست که همه کتاب خوندن رو نماد فرهنگ می دونن و در ادامه اش تمام گزینه ها بعدی که به مرور مردود می شه...
***.خواستم اسم این مطلبم به ماهی ها هم عاشق می شوند نزدیک باشه....