سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های نوشته نشده

خستگی

    نظر

هرگز نخواهیم فهمید که از انتظار کشیدن منتظرانت خسته شدن یعنی چه...! الهم عجل لولیک الفرج.....


1. نمی دونم که چرا هر چند وقت یکبار انگار خوشی می زنه به دلم و دچار روزمرگی می شم، بیشتر هم تابستونا که درس نمی خونم و سرم خلوت تر می شه. این بلاها سرم میاد، همیشه از زندگی یک نواخت فرار می کردم. اما خب الان انگار مدتی که دچار این روزمرگی شدم. خسته شدم از بس که صبح ها برم سرکار بعد باز عصر را برگردم خونه شب بخوام دوبار همین برنامه رو برای فردا کپی پیس کنم. نمی دونم که چرا هر چی این ور و اون ور می زنم مدام به در بسته می خورم ....

2. از تمام چیزای دور و برم خسته شدم چند شب پیش که بازی رئال و بارسلونا بود مثل همیشه برام جذاب نبود، سریال ها تلویزیون برام جذاب نیست،

3. دنبال اینم که یه شرکت برا خودم تاسیس کنم اما خب فعلا که بی حوصله ی بی حوصله هستم انگار کارم برام سخته،

4. جو همکارام هم اونقدر مسخره شده که تنها سرگرمیمون شده هر شب زیر اب هم دیگه رو زدن و با سرپرستمون دعوا کردن . اینکه این قدر راحت حرف زور رو قبول می کنیم و بعد خیلی راجت می گیم که تقصیر خودمونه. از این وضع همکارام خسته شدم که دیگه حاضر نیستن براشون کاری کنم.

5. ااااااااااه از دست این زندگی خسته کننده....