سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های نوشته نشده

مردها...!

    نظر

الهم عجل لولیک الفرج..... براستی که مردهای واقعی انهایی هستند که منتظران واقعی هستند....


1. خب انگاری درس و کلاس و دانشگاهم از جاهای باریک رد شده و به منطق دیجیتالی صفر و یک رسیده که دوتا گزینه بیشتر نداره... تایید کردن یا نکردن شورا برای ادامه ی تحصیل به خاطر دوترم پشت سر هم مشروط شدن اونهم در حالتی که معدل ترم دومم زیر ده می باشد.

2. من که اصلا از این بابت نارحت نیستم. یعنی هستم اما این طوری. خب خیلی و پول و هزار تا مورد دیگه من تو این مدت با هزارتا بدبختی داشتم صرف کردم تقریبا همه اش داره هدر میره.به خاطر ایناها ناراحتم اما خب خودم خبر دارم که دلایلش چی بوده.

3. بازی کیان موقع تصویر کشیدن مرگ کیان واقعا معرکه بود.و بسیار زیبا نشان داد که مردها ایستاده میمیرن من همیشه این طوری از هیجان منفجر میشم.

4. یادم رفت.

5. بر می گردم سر موضوع اصلی که می خواستم بگم این بود نمی دونم که تو زندیگم چه جوری بودم یا نه اینکه موفقم یا دقیقا نقش که احمق زحمتکش رو بازی می کنم. بیشترش هم سر همین قضیه داستان دانشگتهمه که یکی از دوستام گرفت حسابی من رو تحقیر کرد. اصلا هم نمی خوام در مورد حرفاش قضوت کنم اینکه حق داشت یا نه یا کراش اشتباه بود یا نه رو میزام برا بعد اما فعلا اینکه از نظر اون تقصیر کار خودم هستم که درس نخوندم. اینکه تنبل و بازیگوشم درس نمی خونم. اما خب می دونه هم که شاغلم و این رو هم می گه الکی داری نقش یه حمال رو بازی می کنی. نه کارت درسته و نه درست. اما خب جواد می گفت که همین که تقریبا مستقلس و تمام هزینه هات رو داری خودت میدی و از خانواده کمک نمی گیری هیمن که داری هزینه دانشگاهت رو خودت می دی خب اینا نشون می ده که موفقی. اما خب گه از یه درجه نگاه کنیم خیلی ها هستن که دارن کار می کنن درس هم می خونن و تازه زندگی هم دارن و موفق هم هستن. اما خب من فقط دارم کار می کنم و درس می خونم. اما اگه یه نگاه کنیم می بینم که من یکم از لحاظ مالی مشکل دارم یعنی فعلا پولی که می گیرم کمه خب یکی از همکلاسی های خودم داره ماهی یک میلیون دویست هزار تومان حقوق می گیره. کارش هم اداری پشت میز نشینیه .اما من 250 هزار تومان بود که جدیدا شده 300 هزار کار فنی که مدام دارم فعالیت بدنی انجام میدم البته اینم هست که کار رو خود ادما انتخاب می کنند اما خب بلاخره که تو زندگیشون تاثیر گزار هست. بعد من دارم جوری زندگی می کنم که تمام شرایطم با خودمه یه جور استقلال اما وقتی دارم می بینم که تمام بچه های همکلاسیم که هم شن من هم هستن تو پول دست و پا می زنن. هیچی هم درس نمی خونن و با تقلب نمره می گیرن و همینطور استادی که به یه خنده ی دخترها نمره می ده و با یه کل کل و یه انتقاد من نمره قبولیم رو کم میده و من رو میندازه استادی که به دخترا می پگه من شما رو قبول می کنم و همین طور به خاطر یه سوال از 10 تا سوال که جواب ندادم به من نمره منفی میده یا استادی که هیچ وقت معنی این رو نمی فهمه که من دارم تو مرگ و طندگی دست و پا می زنم.

6. تمام اینها می دونم که توجیه اما خب فقط خواهشم اینه که به دونه توجه به توجیهات من بیان و یه روز جای من با تمام شرایط من زندگی کنید. من به نظر خودم فعلا دارم با این زندیگی می جنگم. خب مسلما تو همه ی جنگها گاهی شکست هست و گاهی پیروزی اما خب دوست ندارم که به خاطر شکست هایی می خوردم سرزنش بشم و واکاوی که چرا از اول اینکار رو نکردی یا حالا بیا به حرف من گوش کن و این کار رو بکن. فقط می خوام که بیان به جای من یه روز زندگی کنید.

7. می دونی خیلی وقتها ملت فکر می کنن که من احمقم فقط به این دلیل که وقتی تو شرایط الان هستم روحیه خودم رو نمی بازم و به رو خودم نمییارم. شاید مثل الان افسردگی بگیرم اما خب ناراحیتم فقط و فقط برای خومه و نه اینکه کس دیگه ای متوجه بشه. خیلی کار کردم که همچین روحیه ای رو بدست بیارم اما خب بعضی وقتها هم نمی تونم این روحیه رو حفظ کنم. اما ملت متوجه این قضیه نیستن و فکر می کنم که ادم بی هدفی هستم. البته خب خیلی وقتها این خصوصیات خیلی از مردها هست که روحیه اشو رو نبازن ام انگاری خیلی ها این رو فراموش کردن. من ادعای مردی ندارم اما خب حداقل سعی کردم که برای خودم هم که شده این روحیه رو حفظ کنم. افسرده می شم که حوصله ی تلاش نداشته باشم اما از وضعیتم هیچی بیرون می یاد.

8. امروز دیدم که اهل منزل خواهر ها و مامان و بابا و بچه هاش به خاطر نقاشی که خونه رو کردیم خسته شدن من هم یا فردین رو زنده کردم و با تمام بی پولی رفتم تمام پولام رو براشون ناهار خریدم. از الن احساس می کنم که یکی باید بگه بزن زنگ رو....

* بیاد کیانیان و می باقری که یه باری دیگه نشون دادن مردها ایستاده می میرن...

**. البته یاد هم هست که شب میلاد تنها مردی که اب رو شرمنده اش کرد. هینطور روز قبلش اون مردی بود که قربانی عید قربانش رو داد و همین طور فردا هم مردی که مثل پدرش با مظلومیت دین اسلام رو زنده نگهداشت و اونقدر تبلیغ مردونگی کرد.